يادي از من در دلش اكنون دگر نيست كه نيست
عشق پاكي بود و يك دنيا صفا در بين ما
اما اكنون اثري از آن همه روزهاي خوب نيست كه نيست
در كنار من تو بودي و فقط عشق تو بود
اما افسوس اثري از تو دگر نيست كه نيست
دست گرمي بود و يك دنيا صفا در دست تو
حلقه اي در دست من بود دگر نيست كه نيست
روزي مي آيد كه برگردي پشيمان نازنين
اما افسوس اثري از من مگر در زير خاك نيست كه نيست
سايه بونه شب